عادل دانتیسم 3>

عادل دانتیسم 3>

فکرش را می کردم 
چمدان بردارم و دور شوم
اصلا نباشم دیگر !
بروم جایی پایِ شمعدانی هایم بمانم
بروم جایی کنارِ اقاقی ها آواز بخوانم
بروم لبخندم را ببخشم به خورشید اصلا
بروم و نباشم و نبینم 
بروم و نگذارم بمیرد امید
بروم و بنویسم و تو بخوانی و لبخند بزنی
لبخند بزنی به معشوقه ات و بگویی 
می بینی ؟
او روزی من را دوست داشت
و من در دل بگویم
روزی نه ! هنوز هم 
فکرش را می کردم
بروم جایی کنارِ خدا بنشینم
برایتان همه جا را پر از عطرِ تا همیشه کنارِ هم بودن
بپاشم !
فکرش را می کردم
نباشم و تو بمانی
بمانی در دل بمانی در باورِ پاک
بمانی در خیال
سهراب راست می گفت شاید
بايد امشب چمداني را -
كه به اندازه پيراهن تنهايي من جا دارد، بردارم
و به سمتي بروم
كه درختان حماسي پيداست،
رو به آن وسعت بي‌واژه كه همواره مرا مي‌خواند -
من باید بروم اما 
شما بمانید
بمانید و عاشق شوید
بمانید و امید باشید
بمانید و باور کنید با هم بودن
تمامِ دنیاست تمامِ خوبیست .... 
.


عادل دانتیسم

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: محيط زيست من
[ شنبه 8 آذر 1393 ] [ 2:28 قبل از ظهر ] [ PH.mehdi ]
[ ]