مینیمال هایی برای زندگی

مینیمال هایی برای زندگی

ﺩﻳﺸﺐ ﺳﺮﻱ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﺩﻡ!
ﺧﺎﻙ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ !!!!
ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !
مردد-----------------------------مردد
پرندگان پشت‌بام را دوست دارم
دانه‌هایی را که هر روز برایشان می‌ریزم
در میان آن‌ها
یک پرنده‌ی بی‌معرفت هست
که می‌دانم روزی به آسمان خواهد رفت
و برنمی‌گردد.
من او را بیشتر دوست دارم.
-از مجموعه‌ شعر «رنگ‌های رفته‌ی دنیا»
 
مردد--------------------------------مردد
فرسنگها فاصله بود میانشان،
اما مگر فرقی می کرد
فاصله،غریبه ترین چیز در این میان بود
چون تنهایی اش را می فهمید،
غمش را لمس میکرد،
آه او سینه اش را می سوزاند،
فارغ از فاصله ها
تمام حجم زندگی اش را
عطر حضور او پرکرده بود،
فاصله معنایی نداشت
وقتی
او عاشق شده بود...!
 مردد---------------------------------مردد
خورشید مرده بود 
و هیچ کس نمی دانست 
که نام آن کبوتر غمگین 
کز قلب ها گریخته
ایمانست...

- فروغ فرخزاد


مردد---------------------------------مردد
امروز، همین حوالی بود که
کسی از کنارم گذشت
نفسم بند آمد
چقدر شبیه خاطراتم بود
کمی آرام تر
کمی عبوس تر
سالها شکسته تر
و زود بین جمعیت گم شد
شاید می ترسید کسی فریاد بزند
"دزد، دزد، خودش بود"
او که سال هاست قرارِ مرا ربوده است

یوسف مهدوی فر

 
 مردد--------------------------------مردد
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدی است
خسته ام از عشق هم خسته
"فروغ"
مردد-------------------------------مردد



نظرات شما عزیزان:

مترسک
ساعت14:27---29 مهر 1393

پاسخ:MER30


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییدربند احساس ...

برچسب‌ها: محيط زيست من
[ سه شنبه 29 مهر 1393 ] [ 1:12 قبل از ظهر ] [ PH.mehdi ]
[ ]