بل‌که پنجاه سالِ دیگر...»

یک روز،
بل‌که پنجاه سالِ دیگر
موهای نوه‌ات را نوازش می‌کنی 
در ایوانِ پاییز
و به شعرهای شاعری می‌اندیشی
که در جوانی‌ات 
عاشقِ تو بود.

شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم می‌توانست 
موهای سپیدت را
به نخستین برفِ زمستان تشبیه کند
و در چینِ دور چشمانت
حروفِ مقدسِ نقر شده بر کتیبه‌های کهن را بیابد...

یک روز 
بل‌که پنجاه سالِ دیگر
ترانه‌ی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامه‌ی مروری بر ترانه‌های کهن شاید
و بار دیگر به یادخواهی آورد
سطرهایی را که به صله‌ی یک لب‌خند تو نوشته شدند.
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازه‌ترین شعرم برای تو خواهد بود... //

*از مجموعه شعر «باران برای تو می‌بارد» 



نظرات شما عزیزان:

گیتی
ساعت20:31---27 مهر 1393
دفن میکنم در خود

تمام دوستت دارم هایت را

این سینه قبرستانی است که ارامش ندارد...
عکسش خیلیییییییییییی قشنگه
پاسخ:mamnun cheshmatoon gashan g mibne


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ یک شنبه 27 مهر 1393 ] [ 1:17 بعد از ظهر ] [ PH.mehdi ]
[ ]